Memorandum

۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۲ ثبت شده است

آندو جان، سپاس

نه آن پاس گل زیبا، نه آن شوت ویران کننده، نه آن دوندگی های بی پایان و نه آن دست زخمی، هیچکدام به اندازه لحظه ای که توجه تک عکاس ایرانی حاضر در ورزشگاه بوریرام را به خود جلب کرد، ارزشی نداشت.

ثانیه‌ای که عشق را میان دستانش به فوتبال ایران یادآور شد. پروانه‌ای که از بخت شوم به زمین چمن آنجا رسیده بود و هر استوکی می‌توانست عمر کوتاهش را تمام کند و دستان خسته آندو او را به گوشه‌ای دیگر از دنیا برد.

این صحنه ماندگار و رفتار انسانی پسر نیک ایران، بسان لبخندیست به این فوتبال پر حرص و طمع که برای ریالی بیشتر به هیچ اخلاقی پایبند نیست. به شعارهای پر از خالی و دعواهای زرگری، به شنیده می‌شود های بی اساس، به بی‌رحمی‌های بی‌پایان، به ریختن آبروی هر انسان!

رفتار آندوی عزیز، بهترین پیام برای شعار جوانمردانه فیفا بود، به شیطنت تایلندی ها و به خودمان که عشق را میان این هیاهو به خاک سپرده ایم. خسته نباشی برادر « مسیحی ».


منبع: خبرگزاری بهار

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد ادبی فیروزجایی

عاطلی و باطلی

وقتی نمیدانی یک چیز مهم است، از دست دادنش چندان مهم نمی نماید، اما امان از وقتی بفهمی که آن چیز چقدر مهم است. حتی اگر قدرش را هم بدانی، باز به نوعی احساس می کنی در حال از دست دادنش هستی و هیچ کاری از دستت برنمی‌آید. حالا حساب کنید آن چیزی، چیزی مثل وقت باشد. نه می‌توانی ببینی اش، نه جنس و اندازه دارد که این به نوعی اوضاع را بغرنج تر می کند. مشکلی که الان من دارم همین است. میدانم وقت مهم است، تمام تلاشم را هم می‌کنم، ولی مدام احساس می‌کنم در حال ابطال و از دست دادنش هستم. مثلا همین تابستان. به خودم وعده کردم که از فرصت استفاده کنم و نگذارم به باطلی بگذرد. تمام تلاشم را هم کردم، اما بعد از دو ماه احساس عاطلی و باطلی دارم. نه که فکر کنید کم کاری کردم. نه. کتاب های مورد علاقه ام را خواندم، کار کردم، کلاس جدید رفتم و اتفاقا بهترین دانشجوی آن کلاس بودم، اما حاصلش هیچ است.

مدام این بیت حضرت حافظ را در این گونه لحظات به یاد می‌آورم که می‌فرماید:

قدر وقت ار نشناسد دل و کاری نکند           بس خجالت که از این حاصل اوقات بریم

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد ادبی فیروزجایی